از دیروز: از وقتی خیلی جوان تر بودم ایده آلم در زندگی این بود که هیچ کدام از کارهای روزمره را فقط مثل یک کار روزمره انجام ندهم. 12-13 ساله که بودم این ایده آل برایم در خیالبافی خلاصه می شد. وقتی برای مدرسه رفتن لباس می پوشیدم، تخیل می کردم لباس هایم رداهای بلند هاگوارتزی ها در رمان هری پاتر هستند. وقتی در مسیر کتابخانه ی محبوبم پیاده راه می افتادم، تخیل می کردم وسط جنگلم، سربه هوا و خوش خوشان راه می رفتم.
هرچه بزرگتر شدم، خیالبافی ها رنگ و بوی جدی تر و شاید معقول تری به خود گرفتند. مثلا وقتی ظرف می شستم همه ی حواسم به حرکت آب روی ظرف ها یا حسی که روی پوست دست مرزهای مشترک...
ما را در سایت مرزهای مشترک دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : marzhayemoshtarako بازدید : 160 تاريخ : يکشنبه 9 آبان 1395 ساعت: 0:19